امروز یکشنبه , 13 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ
با دانلود تحقیق در مورد شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد شعر زبان سعدى و زبان شعر حافظ
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:16 صفحه
قسمتی از فایل:
يان غزل هاى سعدى و حافظ تفاوت هاى فراوان به چشم مى خورد. اين تفاوت ها يا ريشه در معنا و مضمون آن ها دارند، يا در نظر گاه آن ها، يا در طرز تلقى، يا ساخت و پرداخت ادبى و يا زبان و شيوه برخورد با آن. طرح و تحليل هر يك از اين تفاوت ها در جا و مجال خود، بى شك، از جمله كارهاى ضرورى است كه، اگر هنوز به درستى انجام نشده است، بايد روزى صورت گيرد. در اينجا، من فقط به يك تفاوت از آن ميان مى پردازم و مى كوشم علت وجود همان يك تفاوت را تا مى توانم پيدا كنم و اهميت آن را آشكار سازم.
تفاوت مزبور در فاصله اى است كه ميان صورت ظاهر غزل هاى اين دو شاعر از يك طرف و معنا و پيام آن ها از طرف ديگر مشاهده مى شود. توجه به اين اختلاف در فاصله صورت و محتوى از آن رو مهم است كه مستقيماً به درك و التذاذ هنرى، از جمله از آثار سعدى و حافظ، مربوط مى شود: تا ما از صورت غزل هاى اين دو شاعر به محتوى و پيام آن ها نرسيم، نمى توانيم به درك و التذاذ هنرى از آن ها بدان گونه كه بايد دست يابيم.
واقعيت اين است كه فاصله صورت و محتوى در غزل هاى سعدى عموماً بسيار كوتاه تر از آن است كه در غزل هاى حافظ ديده مى شود. در نتيجه، درك و التذاذ هنرى از غزل هاى سعدى بسيار زودتر نصيب ما مى شود تا از غزل هاى حافظ. بگذاريد بحث را با يك مثال دنبال كنيم تا نكته هر چه روشن تر شود. در اين مثال يك پاره از غزل سعدى را با يك پاره از غزل حافظ مى سنجيم1:
1) خوش مى روى به تنها تن ها فداى جانت *** مدهوش مى گذارى ياران مهربانت
آئينه اى طلب كن تا روى خود ببينى *** و ز حسن خود بماند انگشت در دهانت
قصد شكار دارى يا اتفاق بستان *** عزمى در سرت بايد تا مى كشد عنانت...
رخت سراى عقلم تاراج شوق كردى *** اى دزد آشكارا مى بينم از نهانت...
من فتنه زمانم و آن دوستان كه دارى *** بى شك نگاه دارند از فتنه زمانت...
2) به جان پير خرابات و حق نعمت او *** كه نيست در دل من جز هواى خدمت او
بهشت اگر چه نه جاى گناهكاران است *** بيار باده كه مستظهرم به همت او
چراغ صاعقه آن سحاب روشن باد *** كه زد به خرمن ما آتش محبت او
بر آستانه ميخانه گر سرى بينى *** مزن به پاى كه معلوم نيست نيست او...
بيار باده كه دوشم سروش عام غيب *** نويد داد كه عام است فيض رحمت او...
در پاره (1) كه نمونه اى از غزل سعدى است، ما با عبور از دو سطح معنائى مى توانيم از سطح صورت غزل به چيزى در مايه پيام واقعى آن برسيم. سطح نخست همان سطح معناى زبانى است كه، به تأييد معناشناسان2، از سر جمع معانى لغاتِ غزل و روابط دستورى آن حاصل مى شود. در اين سطح، ما از رهگذر نظام معناشناسى3 زبان به ساختى از معناى متن مى رسيم كه، طبق قواعد معنايى4 همان نظام، خلاف قاعده5 قلمداد مى شود. مثلا، معنائى كه در سطح نخست براى بيت چهارم از پاره غزل سعدى به دست مى آوريم، چيزى در مايه معناى خلاف قاعده (3) در زير است: